اگر با اصول پیتر آشنا نیستید، باید تازه وارد دنیای حرفه ای و تجارت باشید! این اصل یک ایده مدیریتی درخشان با مفاهیم بزرگ است، علیرغم کتاب پرفروشی به همین نام، ایده ای که توسط لارنس جی پیترز در دوران هیپی ابداع شد، این است که همه در یک ساختار سازمانی اجتناب ناپذیر با سطوح مشخص هستند. . ناتوانی در آمدن دلیلش هم ساده است. افراد دائماً در کار خود ارتقاء می یابند تا زمانی که به سطحی فراتر از توانایی خود برسند. و آنجاست که می مانند. به عبارت دیگر، انتخاب کاندید بر اساس میزان موفقیت در شغل فعلی است، نه بر اساس توانایی او برای تصدی شغل جدید. بنابراین، کارکنان تا زمانی که عملکرد خوبی داشته باشند، ترفیع می شوند و تنها زمانی از کار خاتمه می یابند که به «سرحد ناتوانی» برسند و در همان موقعیت باقی بمانند. نتیجه آن این است که اغلب با مدیران و سازمان هایی مواجه می شویم که شایسته جایگاه خود نیستند.

چگونه این مدیر بی صلاحیت به این سطح بالا رسید؟

نمونه هایی از اصول پیتر در همه جا وجود دارد. همه ما با مدیران نالایق سر و کار داشته ایم و تعجب کرده ایم که چگونه به اوج رسیده اند! منطقی است که فکر کنیم آنها قبلاً در چیزی استاد هستند، اما واقعاً هستند. بنابراین تا زمانی که کار از توان آنها خارج شده باشد ارتقا یافته اند.

مانند دیگر رهبران شرکت های بدون مجوز، آنها از کسانی که نمی توانند تجارت عادی انجام دهند و نه فقط شرکت ها یا شرکت هایی که مشکلات جدی دارند، بالاتر رفته اند. این اصل همچنین توضیح می دهد که چرا همه مدیران غیرمجاز برکنار نمی شوند. رهبرانشان از آنها نادان ترند.

در حالی که اصل پیتر دیدگاه شگفت انگیزی در مورد اینکه چرا همه رهبران فاسد هستند ارائه می دهد، در دنیای تجارت که گروه های مختلف تحت کنترل هستند نیز کاربرد دارد. وقتی کارآفرینان در یک زمینه موفق هستند، فکر می کنند می توانند این موفقیت را بارها تکرار کنند. اینگونه است که کارآفرینان خود و سرمایه گذارانشان را گول می زنند که نوعی دستور العمل برای موفقیت دارند در حالی که ندارند.

شلوار جین، پیراهن، کت، پیتزا: همه با هم در یک معامله!

به عنوان مثال، ریچارد هین، مدیرعامل و بنیانگذار Urban Outfitters، اخیراً اعلام کرد که شرکت پوشاک او زنجیره پیتزا Vetri را خریداری کرده است. نه اشتباه نخوندی شلوار جین، تی شرت، ژاکت …. پیتزا. من مطمئن هستم که این در دنیای ناشناخته منطقی است، اما در این جهان نه.

خوب، می توان گفت، خوب، استیو جابز با اپل و پیکسار ثروتمند است، ایلان ماسک سخت در حال کار بر روی سفرهای فضایی است، و گروه ویرجین ریچارد برانسون در ده ها تجارت درگیر است. اما این موارد نادر هستند و اجباری نیستند. برای هر کارآفرین سریالی، اگر نگوییم صدها نفر، افراد زیادی وجود دارند که سعی می‌کنند راه‌های متفاوت و نامرتبط را به روی هنر خود باز کنند و در نهایت شکست بخورند.

اگر فرآیند مشابهی پشت سازماندهی مجدد گوگل به یک شرکت هلدینگ به نام آلفابت به رهبری لری پیج باشد، تعجب نخواهم کرد. مطمئناً ماهیت دیوانه مخترع بزرگ را در همه چیز از روباتیک و شبکه های عصبی گرفته تا بالن های هوای گرم و کاپوت ماشین نشان می دهد.

سوال این است که چه چیزی باعث می‌شود پیج فکر کند که تحقیقات پیری یک توسعه طبیعی نرم‌افزار است؟ فکر کنم اول پیتر بود. زمان نشان خواهد داد.

کلاه بر سر سهامداران گذاشتند!

این اصل همچنین تنها توضیح منطقی برای سقف هایی است که جف اسکیلینگ، مدیرعامل انرون و جان ریگاس، رئیس هیئت مدیره آدلفیا روی سهامداران گذاشتند و میلیاردها دلار به جیب زدند و هزاران کارمند و پول را از دست دادند. آنها کمی در دفتر می گذارند، اما زمانی که کار می کند، بیشتر انجام می دهند. آنها به این کار ادامه دادند تا اینکه دستگیر شدند.

چگونه توضیح می‌دهید که چگونه برنی ابرز – یک شیرکار سابق، مربی ورزشگاه و هتلدار – توانست به نحوی یک ارائه‌دهنده راه دور را به این ارتباط دهنده بزرگ تبدیل کند و – WorldCom نامیده شد؟ او به خرید شرکت‌ها ادامه داد تا اینکه قانون‌گذاران فدرال او را از این کار منع کردند و شرکت فقیر از بین رفت.

چگونه در این دام نیفتیم؟

در همه موارد، همه چیز تا حدودی خوب پیش می رود. این اصل پیتر است: پس چگونه کارآفرینان می توانند از امر اجتناب ناپذیر اجتناب کنند؟ سه چیز را در نظر داشته باشید:

۱- مزایا خوب است، اما افراد را تنها بر اساس مهارت های شغلی به پست های مدیریتی ارتقا ندهید. یک مهندس خوب مدیر مهندسی خوبی نخواهد بود. برای تبلیغات به گونه ای با افراد مصاحبه کنید که انگار از خارج از شرکت می آیید و عضو نیستید.

۲- به ستاره ها برسید اما در مورد انبساط و انبساط، فراموش نکنید که پاهای خود را محکم روی زمین نگه دارید. فقط به این دلیل که یک تجارت پوشاک موفق دارید به این معنی نیست که یک رستوران دار موفق خواهید بود. اگر ربطی به کسب و کار فعلی شما ندارد و DNA لازم برای آن را ندارید، دوباره فکر کنید.

۳- متواضع باشید. به یاد داشته باشید که شما هم مانند دیگران انسانی از گوشت و خون هستید. این سیاست در مورد شما نیز صدق می کند. و آنچه شما نمی دانید بیشتر از آنچه می دانید است. از حقوق خود محروم نشوید و به یاد داشته باشید که موفقیت بدترین دشمن خودش است.

19 دیدگاه. Leave new

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed